کد مطلب:193897 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

سکوت و سخن گفتن
انسان به طور طبیعی دوست دارد سخن بگوید و درباره اموری كه دوست دارد با دیگران گفت و گو كند. سخن گفتن كارآمدترین ابزار برای معرفی شخصیت انسان ها و تمایلات آنان است، اما باید از این قوه در جهت درست استفاده نمود و در جایی كه لازم است آن را به كار بست.

سكوت با قطع نظر از ملازمات زمانی و مكانی كار پسندیده ای است، اما در برخی موارد صحبت كردن لازم است؛ مثلا اگر در یك جمع علمی كسی مطلبی می داند كه دیگران نمی دانند، این جا دیگر جای سكوت نیست و باید سخن گفت تا دیگران استفاده نمایند. هم چنین در باب امر به معروف و نهی از منكر، صحبت كردن از لوازم كار است و گاهی بدون سخن گفتن امر به معروف و نهی از منكر تحقق نمی یابد. در چنین جاهایی نه تنها سخن گفتن اشكالی ندارد، بلكه سكوت حرام و سخن گفتن واجب است. همانطور گاهی سكوت كردن واجب می شود. برای مثال اگر ظالمی از انسان نشانی مظلومی را بخواهد، واجب است سكوت اختیار شود تا جان مظلوم محفوظ بماند.

محمد بن ابی عمیر از یاران امام موسی بن جعفر علیه السلام و از محدثان بزرگ امامیه بود كه در زمان هارون الرشید به سختی شكنجه و زندانی شد. او به دستور هارون الرشید هفده سال از عمر خود را در زندان سپری كرد و تمام اموالش مصادره گردید. بلاهایی كه بر سر ابن ابی عمیر آمد در طول تاریخ بنی العباس سابقه ندارد. تمام این شكنجه ها برای آن بود كه هارون از او اسم یاران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را می خواست ولی او از افشای نام آنان خودداری می كرد. كافی بود ابن ابی عمیر اسم كسی را بگوید تا آن شخص كشته شود. خود ابن ابی عمیر می گوید: روزی زیر شكنجه به قدری به تنگ آمده بودم كه نزدیك بود نام شیعیان را بر زبان آورم، یك دفعه محمد بن یونس بن عبدالرحمن [1] را دیدم كه به من می گفت: «یا محمد بن أبی عمیر، أذكر موقفك بین یدی الله؛ ای محمد بن ابی عمیر، روزی را به یادآر كه باید در برابر خدا بایستی». از این سخن نیرو گرفتم و اقرار نكردم. آری ابن ابی عمیر



[ صفحه 60]



شكنجه را تحمل كرد و دم بر نیاورد؛ چرا كه سكوت در آنجا واجب بود.

مختصر این كه نفس سكوت پسندیده است، اما اگر پای مسئله مهم تری به میان آمد حكم عوض می شود و گاهی سكوت حرام، و گاهی واجب می شود، اما در غیر این موارد و در جاهایی كه نه سكوت واجب است و نه صحبت كردن، سكوت پسندیده است. نباید كلام را بدون استفاده ی اخروی هدر داد. گاهی هدف از سخن گفتن خودنمایی و ارضای شهوت سخن گفتن است. شهوت سخن به مراتب از شهوت جنسی قوی تر است.

گاهی دانشمندی برای فخرفروشی به سخن گفتن در مسئله ای می پردازد و داد سخن می دهد، اما دریغا از یك جو ثواب كه پس از خستگی فراوان نصیبش گردد. تأمل در سخن گفتن، وقت گیر نیست. گاهی باید یك ثانیه تأمل كنیم و از خودمان بپرسیم: آیا این سخن كه می خواهم بر زبان آورم، به درد آخرتم می خورد یا نه؟ بزرگان ما این نكته را رعایت می فرمودند و در بسیاری از مواقع علی رغم میل باطنی سكوت اختیار می كردند.

نقل شده است كه پدر شیخ عباس قمی [2] به مسجد امام حسن عسكری علیه السلام رفته بود. در آن مسجد واعظی منبر می رفت و داستان های كتاب منازل الآخرة، نوشته ی شیخ عباس قمی را از روی كتاب برای مردم می خواند و افراد زیادی پای منبر او حاضر می شدند. روزی پدر شیخ عباس به شیخ می گوید: ببین فلان واعظ كه در مسجد امام حسن عسكری علیه السلام منبر می رود، چه زیبا موعظه می كند، تو نیز از او یاد بگیر و سعی كن مثل او منبر بروی. شیخ عباس قمی چیزی نمی گوید و پدرش چندین بار این سخن را تكرار می كند. مرحوم شیخ حتی یك بار هم نگفت آن كه تو در پای منبرش حاضر می شوی، به سبب خواندن كتاب من منبرش چنین رونقی گرفته است.



[ صفحه 61]




[1] اختيار معرفة الرجال، ص 592 - 591.

[2] شيخ عباس قمي فرزند محمدرضا معروف به محدث قمي (م: 1359 ق) از شاگردان و ملا زمان ميرزا حسين نوري بود و داراي آثار بسيار پر ارزشي همچون: بيت الأحزان في مصائب سيدة النسوان، سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، الكني و الألقاب، منازل الآخرة، منتهي الآمال في مصائب النبي و الآل و مفاتيح الجنان مي باشد (ريحانة الادب، ج 4، ص 487 و 488).